چکیده: پیچیدهترین نیاز بشری تربیت است و برآورده شدن این نیاز در بستر زمان، با توجه به شرایط اقلیمی و فرهنگی و حتی نژادی متفاوت است. پیچیدهتر از تربیت، مربی است. زیرا مربی کسی است که بر اساس آموختههای دیروز خود، امروز، متربی را برای آینده تربیت میکند. آیندهای ناشناخته و گذشتهای که بر اثر تغییرات زودگذر سیمای فرسودگی به خود گرفته است. بر این مبنا برنامه حال چگونه باید باشد؟ کمی مبهم و گنگ به نظر میرسد. روشها نیز به تناسب تغییرات روز، متغیر و دستخوش تحولات واقع میگردند و بر اساس نیاز باید از روشهای جدید و کارآمد برای رسیدن به هدف بهره جست. یکی از روشهای تربیت استفاده از داستان است که حقیقتاْ ماندگار و تأثیرگذار است.
کلمات کلیدی: داستان، تربیت، قرآن، فواید داستان
مقدّمه:
برخلاف سایر روشهای تربیت، داستان هیچ وقت سیمای پیری و پژمردگی بر چهره آن نمایان نمیشود. داستانها با ترسیم محیط، چهرهها، شناساندن شخصیتها و روح بخشیدن به بیجانها و از زبان بی زبانان صحبت کردن، خواننده و یا به عبارتی دیگر شنونده را با خود همراه میکند و تا اوجها با خود میبرد.
قصهگویی و داستانسرایی هنر است و فنّ. هنر است از آن جهت که همانند نقاشیهای بزرگ و حیرتآور و همانند هنر روح افزای موسیقی، روان آدمی را به وجد میآورد. فنّ است از آن جهت که نیاز به کسب مهارت و توانایی خاص دارد.
بیان داستان چه به صورت نوشتاری و چه به صورت گفتاری نیازمند مهارت و علاقه است. هم علاقه و هم مهارت لازم و ملزوم یکدیگرند زیرا علاقه بدون مهارت و مهارت بدون علاقه باعث از هم گسیختگی داستان و خستگی شنونده/ خواننده میشود. بنابراین لازم است مربیان و داستانسرایان برای یادگیری روشهای قصهگویی همت بگمارند تا بتوانند در ارائه داستان همزمان با تسلط بر موضوع شنونده را نیز با خود همراه نمایند.
داستانسرایی با خلقت انسان آغاز شده است و در هر دوره از زندگی بشریت نوع داستان و شیوه داستانسرایی و اهداف آنها متفاوت و متمایز بوده است. این تفاوت و تمایزها باعث شده است که شنونده/خواننده احساس تازهای پیدا کند. قرآن به عنوان برنامهی جامع مسلمانان که از جانب حق نازل شده است، از ارائه داستان و قصص و مثل غافل، نشده است. خداوند که خود از روحیه مخلوقش کاملاً خبر دارد با بیان داستانهای متفاوت و مثلهای گوناگون اهداف خاصی را دنبال کرده است. بر این مبنا لازم است مربیان تربیتی و معلمان و علی الخصوص والدین نسبت به اهمیت و ضرورت داستان و قصه آگاهی داشته باشند تا در شرایط خاص خود و مواقع لزوم برای رسیدن به اهداف آموزشی و تربیتی و ارائه مطالب از داستان بهره جویند.
آشنایی با چند اصطلاح:
قصص: قصص: قصه یا داستان، مفرد«قِصص» و مترادف«قَصص» بهمعنای«سرگذشت» و«خبر» میباشد. در قرآن، قصص به معانی غیرداستانی نیز آمده است، مانند«پیجویی»، «بیان» و در چند مورد به معنای داستان میباشد. کلمهی قصص ٢٧بار به صورت فعل و اسم در قرآن به کار رفته است. قصه یا داستانهای قرآنی یعنی: پی گرفتن اخبار گذشتگان«لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ (یوسف:١١١)
نبأ:"کلمات نبأ و انباء هرگاه در مورد سرگذشت اقوام و حوادث زندگی بهکار رود، معنای داستان و خبر دارد. که چند خاصیت برای نبأ قائل میشوند:
١- سود و فایده داشته باشد.
٢- حاوی علم ودانش باشد.
٣- بر ظن و گمان غلبه نماید.
داستان اصحاب فیل، داستان طالوت و جالوت(بقره:٢٥١-٢٦٤) و داستان عزیر پیامبر(بقره: ٢٥٩) نبأهایی هستند که داستانهایی کوتاهی را بیان میکنند و نکاتی را یادآور میشوند.
حدیث: حدث"، بهوجود آمده و "حدیث"، هر چیز تازه را گویند، قول باشد یا فعل. مانند«هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى (١٥) (آیا به تو حکایت موسی رسیده است) (نازعات: ١٥).
مثل: قرآن داستانهای خیلی کوتاه را«مَثَل» نامیده است. مثلهایی که ضربالمثل هستند. وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ: کسانی که از هوی و هوس خود پیروی میکنند همانند سگهایی است چه با سنگ بزنیدش چه ترکش کنی از تو زبان بیرون میکشد. (اعراف:١٧٦)
برای تقویت قوه تعقل و تفکر در مخاطبان لازم است که داستانها و مثلهایی تعریف شود که نیاز و شرایط مخاطب را دربر بگیرد. مثلهایی که داستان هستند: داستان شیطان، داستان یهودیان و منافقان. كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ. همانند داستان اهریمنی است که به انسات میگوید کافر شو تا مشکلات تو حل شود... (حشر: ١٦)
ضرورت داستان در تربیت:
چرا برای کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان (متربیان) باید داستان خواند؟ مگر ضرورتی وجود دارد که مربی یا والدین وقت و انرژی خود را برای تعریف کردن داستان صرف نمایند؟ داستان چگونه مخاطبان را درگیر مینماید؟ داستان در کدام بخش زندگی بسیار حایز اهمیت است؟ چرا خداوند در قرآن مثل و داستانهای زیادی برای ما تعریف کرده است؟
برای رسیدن سریع به جواب پرسشهای بالا باید فواید داستان را به صورت اجمالی مرور نمود:
١-آموزش مفاهیم دینی: از طریق تعریف یک داستان میتوان به آسانی مفاهیم سخت و اساسی دینی را مخاطبان آموزش داد. چون در داستان شخصیتها و زاویه دید برابر با موقعیت و نیاز مخاطبان در نظر گرفته میشوند بر همین اساس شنونده/ خواننده با همذاتپنداری و همسانسازی خود را در حال اجرای اقدامات شخصیت داستان تجسم میکند یا میخواهد شکل شخصیتهای داستان را به خود بگیرد.
٢-انتقال ارزشها: ارزشهای دینی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را میتوان در قابل داستان سازی و داستانسرایی برای مخاطبان بیان کرد تا مورد توجه و تکریم قرار بگیرند و به آیندگان منتقل شوند. ارزش بنیان هر جامعهای را تشکیل میدهند و آموزش و پرورش هر کشوری به دنبال انتقال ارزش به ملت خویش است.
٣-تحکیم روابط خانوادگی: بیان داستان در خانواده دو فایده اساسی دارد: یکی اینکه باعث میشود اعضای خانواده به راوی داستان به دقت گوش دهند و به وی احساس علاقه بیشتر نمایند و دیگری اینکه راوی داستان میتواند با ارائه داستان به اهداف مد نظر خود برسد. فرزندان با دقت به داستان گوش میدهند و قشنگ به روای داستان چشم میدوزند و با احساس و اشتیاق منتظر نتیجه و یا حوادث پشت سرهم داستان هستند. به همین دلیل به جای ترس و نگرانی از والدین مشتاق دیدارشان هستند تا یک داستان جالب و جذاب بشنوند.
٤-آموزش مسایل اخلاقی: یکی از بهترین روشهای آموزش مسایل ارزشمند اخلاقی داستان است. چون در داستان مسایل پیچیده و نامفهوم ساده و آسان میشوند و روش فراگیری و اجرای آنها توسط شخصیت داستان به تصویر کشیده میشود. به این معنی که مخاطب، شخصیت داستان را در حال اجرای آموزهی اخلاقی میبیند و بر همین اساس تصمیم میگیرد که آن را اجرا نماید. البته شرایط گوینده و شنونده و همچنین چگونگی انتخاب شخصیت داستان و زاویه دید بسیار مهم است که شرح آن در این نوشته نمیگنجد.
٥-ایجاد پل ارتباطی: قصه یک راه ارتباطی نزدیک میان حال و گذشته و حتی آینده است به طوری که داستانسرا مخاطب را با احوال گذشتگان آشنا میکند و سعی مینماید از طریق داستان ارتباطی بین حال و گذشته و آینده برقرار کند تا مخاطب هم از حوادث داستان پند بگیرد و هم خود را صاحب تاریخ و سرگذشت آنان بداند و یا به دلیل ناپسند بودن موقعیت و محتوا، از آن دوری نماید. تعیین هدف مورد نظر به شرایط و موقعیت موجود بستگی دارد و قصه گو باید آن را مد نظر داشته باشد.
٦-تقویت قوه تفکر و تعقل: با نگرشی در آیات قرآن در حوزهی داستان متوجه میشویم که خداوند مهربان در لابلای داستانها، جدای از توجه به حوادث و شخصیت داستانها، قوه تعقل و تفکر مخاطبان را به چالش میکشد تا بر اساس آن به نتیجه مطلوب برسند و در زمان مورد نیاز با استفاده از نکتههای طلایی داستان، برای شرایط و موقعیت تصمیم بگیرند.
٧-ایجاد انگیزه در مخاطبان: گاهی مربیان، معلمان و والدین در رساندن پیام مورد نظر با مشکلاتی از قبیل بی توجهی و عدم تمرکز مخاطبان، نگرانیهای ناشی از شرایط روحی و موقعیتی، سخت بودن پیام و عدم وجود امکانات لازم، روبرو میشوند. در چنین شرایطی ارائه مطلب از طریق داستان، بهترین و مناسبترین و نزدیکترین راه حل است.
فواید داستان از نگاه قرآن:
بخش گستردهای از قرآن مجید با داستانهای متنوع آراسته شده است و هر داستان اهداف خاص خویش را دنبال میکند
برای نمونه به چند مورد اشاره میشود:
پند آموزی: بدون شک در پشت پردهی هر داستانی هدفهای نهفتهای وجود دارد که نویسنده / گوینده میخواهد مخاطب خود را بر اساس اهداف مورد نظر به آن سو بکشاند. قرآن به عنوان برنامه زندگی مسلمانان این روند را به خوبی پیشگرفته و برای اینکه داستان حالت تکراری به خود نگیرد این راز پند آموزی را به تصویر میکشد. لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِی الأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَى وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ یوسف (١١١) به حقیقت در سرگذشت آنان،(یعنی یوسف و برادران و دیگر پیغمبران و اقوام ایماندار و بیایمان، درسهای بزرگِ) عبرت برای همه اندیشمندان است.(آنچه گفته شد) یک افسانه ساختگی(و داستان خیالی و دروغین) نبوده، و بلکه(یک وحی بزرگ آسمانی است که) کتابهای(اصیل انبیای) پیشین را تصدیق و پیغمبران(راستین) را تأیید میکند، و(به علاوه) بیانگر همه چیزهائی است که(انسانها در سعادت و تکامل خود بدانها نیاز دارند، و به همین دلیل مایه) هدایت و رحمت برای(همه) کسانی است که ایمان میآورند. هر بار که داستانهای قرآن مورد تدبر واقع میشوند نکتهای تازه و جالب به ذهن انسان خطور میکند و مایه عبرت در زندگی روزمره میشود.
استوارسازی قلب: وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ هود(١٢٠) این همه از اخبار پیغمبران بر تو فرو میخوانیم، کلّاً برای این است که بدان دلت را برجای و استوار بداریم(و در برابر مشکلات تبلیغ رسالت، آن را تقویت نمائیم). برای تو در ضمن این(سوره و اخبار مذکور در آن، بیان) حق آمده است(همان حقی که پیغمبران دیگران را بدان میخواندند) و برای مؤمنان پند و یادآوری مهمّی ذکر شده است(که میتوانند همچون ایمانداران پیشین از آن سود جویند و راه سعادت پویند). در صورتیکه روند داستان و اهداف مد نظر آن با واقعیتهای موجود همسو باشد برای شنونده داستان، آرامش، اطمینان، استواری و استقامت قلب به همراه دارد. زیرا زندگی و تصمیم گیریهای خود را با لایههای درونی داستان میسنجد و راه حلهای بیشتری را پیش روی خود میبیند.
ادبیات گفتوگو: فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى سپس به نرمی با او(درباره ایمان) سخن بگوئید، شاید(غفلت خود و عظمت خدا را) یاد کند و (از عاقبت کفر و طغیان خویش و عذاب دوزخ) بهراسد طه (٤٤) هر داستانی اهداف خاصی را دنبال میکند و با نتیجه خاصی به اتمام میرسد. گاهی روند داستان هنر ارتباط و گفتوگو را به خواننده / شنونده میآموزد و گاهی هدف داستانُ به ارائه شیوه ارتباط و مذاکره ختم میشود. در هردو صورت یکی از فواید داستان تقویت هنر گفتوگو و هنر شنیدن میباشد. دعوتگران و مربیان باید با استفاده از داستان و تقویت روند گفتوگوی سازنده اهداف تربیتی خود را ترسیم نمایند
سخن آخر:
به خوانندگان محترم توصیه میشود عطف به اهمیت زیاد داستان، آموزههای اخلاقی را در قالب داستانهای واقعی، تخیلی و ساختگی بیان نمایند تا به نتیجه مطلوب و هدف مورد نظر برسند. قرآن برای جلای روح محاطبان خود و برای تقویت قلوب آنان از ارائه سرگذشت و داستان غافل نمانده است چون با این روش هم شعور(تعقل و تفکر) و هم شور(قلب و احساسات) را مد نظر قرار داده است.
در پایان یادآوری میشود که مربیان(اعم از والدین و معلّمان و مربیان مؤسّسات تربیتی) میتوانند با فراگیری هنر داستانسرایی و داستان سازی و استفاده از آن در کلاسهای تربیتی و برنامههای خانوادگی، زمینهی آسان نمودن مفاهیم تربیتی، ایجاد انگیزه، تقویت ارتباط، رسیدن به اهداف و حصول نتایج آن را فراهم نمایند.
منابع:
-دکتر مصطفی خرم دل، تفسیر نور
-راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن کریم
-مصطفی طاهری، هنر داستان نویسی
-روح الله مهدی پورعمرانی، آموزش داستان نویسی
-علی خانجانی، هنر قصّهگویی
-مقالههای اینترنتی
نظرات